وقتی مَرد

به کار  ِ قشنگِیَت ایچ

دخالت ِ عادی و ویژه نکرد

به معنی اینکه تو نیستی است چنان که خواهش اوست ...!

و زندگانیت آنگاه

بدون معنی و تنگ

همه بی بوست

چنانچه در پی راه حَلید

به این دو عبارت ناب،

اعتبار ویزه دهید:

اطاعت و شیوه ی خاص ِ خصوصی ِ روز و شبان

هم از این و هم آن

سلام.

تا وقتی معنای کاربردی واژه مشخص نباشد آن واژه شعاری بیش نیست! فکر می کنید چرا شیعیان و مسلمانان و ایرانیان اینجایند؟ ـ البته برای کسانی که می پذیرند که لیاقت کسی که این سه واژه را با هم به گرده می کشد و پز آن را می دهد بسیییییییییییییییییییییییییییار فرا و وراتر از اینی است که ماییم در این اکنون جهان - و کسانی که می پذیرند به نسبت استعداد شگرف ایرانی که زیر انبانی از فشار و جبرهای احمقانه ی نامعتبر گوناگون زندانی بلکه در شرف و معرض نابودی است خیلی نامردی است که جهان آن و ما این ...! به حق حضرت حق که نامردی است!! اما خُب همین است که است. تا ما اینیم در نتیجه ی آن همینیم! خاک نشین ... به رغم ادعای معرفت و کلام و شرافت و عزت و چه ها و چه، بی سرزمین تر از باد ... بی دینیم حتی! برخورد به شما؟ ها؟ دین دارید؟ اگر آری برای ما تفریفش کنید ببینیم آیا آنچه ما در دین بر می شماریم شما نیز؟ یا اینکه شما مثل تمام واژه های به بازی گرفته شده توسط آنها از معنای کاربردی و حقیقی آن بی خبرید و گمراه معانی ساخته ی جهل خودتان یا معانی ساختانده ی جهل جهولیان جهول پرور ...

یادتان باشد اگر با من همراه شدید از همین آغاز درس ها این نکته را به جان گوشتان تزریق عمرانه کنید که در بارگاه آگاهی درمانی آگاهیدرمانگاه *او* هرگز هیچ کس از هیچ کس به هیچ دلیلی هیچ مقدار به دل نمی گیرد و اگر واژه ای عبارتی جمله ای پاراگرافی صفحه ای عکسی چیزی با او همخوان نبود یا می پرسد تا بداند و بفهمد و به کار ببندد و خوشبخت شود و یا صبور می ماند تا مشکلش در همین جا به اذن حضرت حق حل شود ...

اما بعد، بر سر آنم که گر ز دست برآید ـ که می آید! چرا که نه! ـ دست به کاری زنم که غصه سر آید! بر در ارباب بی مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی ز در آید ... ها؟

اینجا هم کلماتم را می آورم برایتان و هم درس ها را. درس ها یعنی آموختن به کار بردن واژه ها ...

از خشم می خواهم شروع کنم. پیش از اینکه من بیاغازم از شما می پرسم که

خشم به چه معناست، در کاربرد.

معنی کاربردی هر واژه یعنی واژه ای مترادف که فرد با دریافت آن، دست از آن کار بردارد ـ اگر کار بدی است ـ و یا خود را بر انجام آن کار بگمارد ـ‏ اگر کار خوبی است ـ .

اگر یاری دهید یاری می شوید ... مَهدی

سلام. کاربرد واژه ها گم شده اند. همین سلام! یعنی چه؟ یا نباید به کار برده شود و یا اگر به کار برده شود فرد یا جامعه ای که آن را به کار می برد باید سلام باشد. استیم؟ استید؟ استند؟ اصلاً استی؟ است؟ و مهمترین ضمیر: استم؟ سلام یعنی چه؟ برایم بنویسید در بخش نظرات. من هم خواهم نوشت. بعد بنگریم که چه تحوّلی در ما رخ می دهد. اگر نداد، یعنی اینکه ما آزاد نیستیم. بعد باید بپردازیم به معنای آزادی در کاربرد. و می پردازیم. ما برای پرداختنیم نه برای نشستن و باختن. خوشحالتری من آنگاه است که شما با ورود به حیطه ی حقیقی آگاهی که ترکیب دانش و به کاربردِ آن است خوشحال بشوید و تازه دریابید که با نام خدا بایستی می آغازیده اید که نبازید و از اکنون چنین خواهید کرد. یعنی خدا را معنایی است که اگر ندانید یعنی نمی شناسیدشان و چون نمی شناسیدشان، معلوم نیست که آیا حضرتشان را دارید می پرستید یا ... ـ بگویم؟: ـ مشرکید ...؟ ها؟